نقشه شیطانی یک مرد در نمایشگاه تهران برای ازدواج با بیوه مدیرعامل
بعد از مرگ شوهرم، مدیریت شرکت را برعهده گرفتم. دخترم نیز در کنارم بود و ما با همدیگر کارها را اداره میکردیم. فرزانه یک سال قبل در نمایشگاه تهران با مردی آشنا شد که ادعا میکرد در اروپا زندگی میکند.
او خودش را ایدهپرداز و مجری طرحهای نو معرفی میکرد و میگفت برای ارتقای سطح آموزشهای علمی نوین به ایران سفر کرده است. این آشنایی برای ما جذاب بود.او با دعوت ما به مشهد آمد تا از شرکت بازدیدی داشته باشد.
مرد کلکباز ادعا میکرد اگر ما با یک شرکت اسمورسمدار اروپایی وارد مذاکره شویم، پیشرفت خوبی خواهیم داشت. او حتی پیشنهاد داد شرایط تاسیس یک دفتر در خارج از کشور را هم مدنظر داشته باشیم. با این حرفها وسوسه شده بودیم و در رؤیاهایمان سیر میکردیم.
تا اینکه او دستبهکار شد تا به قول خودش ما را عضو کانون علمی در خارج از کشور کرده و بعد هم موضوع تاسیس دفتر را پیگیری کند. از این بابت خوشحال بودیم.
دخترم میگفت خوشبختی به ما رو کرده و میتوانیم پلههای ترقی را طی کنیم.
این مرد در رفتوآمدهایش به من ابرازعلاقه میکرد و من هم بین دوراهی مانده بودم؛ البته بچههایم راضی به ازدواج من با این فرد نبودند، اما با پیگیری دخترم، دو فرزند دیگرم موافقت کردند.
ازدواج ما سر گرفت و دو ماه از این ماجرا گذشت؛ اما در این مدت این مرد شیاد نهتنها به هیچ کدام از وعدههایش عمل نکرد، بلکه مدارکی برای سوءاستفاده مالی به دست آورده بود. تازه متوجه شدم که او در خارج، صاحب زنوبچه است و من بههمینراحتی فریب این مرد شیاد را خوردهام.
برای شکایت به کلانتری١۶ آمدهام تا شاید بتوانم جلوی این مرد شیاد را بگیرم.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.