پدر صورت قاتل پسرش را پای چوبه دار بوسید!
ماجرای 5 بخشش بزرگ که 5 قاتل را از اعدام نجات داد خواندنی است.
بخششی ماندگار
اگر اغراق نباشد، میتوان گفت طنابی که در سحرگاه چندین سال قبل مرد میانسال با دستهای پینهبسته و دلی پر از درد از دور گردن مرد جوان برداشت، به یاد ماندنیترین بخششی بود که میتوان از آن نام برد. در آن سحرگاه، همه اطراف داربست آهنی در میدان امام حسین(ع) که طناب دار از آن آویزان بود جمع شده بودند. محل اجرای حکم همان محلی بود که پسر جوان جانش را از دست داده بود.
20 آذر 78 بود؛ دومین روز ماه رمضان، وقت نماز هادی مغازه را تعطیل کرد و به مسجد رفت. بین راه فردی را میبیند که سیگار به لب، مزاحم زن جوانی شده است. هادی چندینبار به او تذکر و زن جوان را از مخمصه نجات میدهد. حامد، هادی را تهدید میکند شیشه مغازه او را خواهد شکست. اما هادی بیاعتنا به این تهدید خودش را به نماز جماعت میرساند. بعد از نماز به مغازهاش میرود و مشغول خالی کردن اجناسی میشود که از بازار برایش فرستاده بودند. در همین حین 10 نفر از اراذل و اوباش مقابل مغازه هادی تجمع میکنند. هادی به کار خود مشغول بود که ناگهان دو نفر به او حملهور میشوند و دو نفر دیگر با چاقو به او ضربه میزنند. پس از زدن 11 ضربه پیکر بیجان هادی را رها میکنند و پا به فرار میگذارند.
عامل این جنایت در تحقیقات پلیسی بازداشت شد و پس از اعتراف به قتل، پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. روز اجرای حکم، قاتل را به میدان امام حسین(ع) بردند، حکم قرائت شد، پدر هادی در ماشین نشسته بود، موج جمعیت در انتظار اجرای حکم بودند. ناگهان مرد از ماشین خارج شد، مقابل ماموران ایستاد و فریاد زد: «بخشیدم، بخشیدم» لذتی که در عفو است در انتقام نیست. نوای شادی در میان مردم پیچید. اشک از چشمان پسر اعدامی جاری شد. ماه رمضان بود، و ماه کرامت و بزرگواری امیرالمومنین(ع) فاتح خیبر، باید میبخشید، او شیعه علی(ع) بود، پدر شهید چند روز قبل به احترام شبهای قدر اجرای حکم را به تعویق انداخته بود. اما این بار صورت پسر نوجوان را بوسید و او را به خدا سپرد.
بخشش در دقیقه 90
در آخرین دقایق، پدر مقتول با گفتن میبخشمش، پای چوبه دار بهترین هدیه را به پسر جوانی که فرزندش را از او گرفته و به کام مرگ کشانده بود، داد.
فرزاد چهار سال قبل مرتکب قتل شد و پای چوبه دار رفت تا به مجازات کاری که مرتکب شده بود برسد. اما پدر مقتول او را بخشید و پسر جوان در آن لحظه تنها کاری که از دستش برمیآمد این بود که روی پاهای ناجیاش بیفتد و از او تشکر کند.
او سال 89 مامور جوانی را با شلیک گلوله به شهادت رسانده بود و حالا زمانی که خانواده اولیای دم حق قصاص را داشتند، بدون هیچ چشمداشتی او را بخشیدند.
رضایت 55 ثانیه پس از اجرای حکم
طناب دور گردن مرد جوان انداخته شد و صندلی از زیر پایش کشیده شد. مرد جوان از طناب آویزان شد، فریادی در میان جمعیت پیچید، بخشیدم. مردان نقابداری که برای اجرای حکم آمده بودند، پاهای متهم جوان را گرفتند و او را بالا کشیدند. یکی از آنها فریاد میزد، چاقو بیاورید، یکی چاقو بدهد. دیگری دستهایش را بین گلوی متهم و طناب دار قرار داده بود تا راه تنفسی برای او باز کند. طناب بریده شد و مرد جوان روی زمین خوابانده شد. نفس میکشید، او زنده بود.
18 اردیبهشت 92 بود که مرد جوان پس از 55 ثانیه بالای دار بودن، با بخشش اولیای دم به زندگی برگشت. او مردی بود که 17 آذر سال 91، در یک درگیری بابک شکفته، مامور جوانی را به قتل رساند. ماجرا از این قرار بود که ساعت 8 شب مأموران مستقر در محل نهر گناباد با توجه به رفتار مشکوک سرنشینان پراید به آنها مشکوک شده و دستور توقف را صادر میکنند که سرنشینان بلافاصله شروع به فرار میکنند و سرباز وظیفه بهنام بابک شکفته به تعقیب میپردازد و متهم در حین دستگیری با چاقویی که همراه داشته ضربهای به سینه سرباز زده و وی را به شهادت میرساند.
وی توسط دادگاه کیفری استان خراسان رضوی به قصاص نفس و حبس محکوم میشود سپس حکم صادره در دیوان عالی کشور تائید شده و رئیس قوه قضاییه اجازه قصاص را صادر میکند.
سیلی برای بخشش
27فروردین سال 93، یکی از جنجالیترین بخششها رخ داد. بخششی که نهتنها بازتاب داخلی بلکه بازتاب خارجی هم داشت و تیتر بسیاری از جراید را از آن خود کرد. محل اجرای حکم قصاص از روز گذشته آماده شده بود. میلههای آهنی بین جمعیت و محوطه اجرا حکم فاصله انداخته بودند. از ساعات اولیه صبح مردم نیز در محل اجرای حکم حضور داشتند. دقایقی قبل از طلوع آفتاب طناب دار را به گردن متهم آویختند و مردم همچنان از اولیای دم خواستار عفو متهم بودند در لحظه آخر پدر و مادر مقتول در اقدامی غافلگیرکننده طناب دار را از گردن متهم به قتل پسرشان برداشتند و اعلام گذشت کردند.
زن میانسال سیلی به صورت متهم زد و طناب دار را از گردن او برداشت. لحظهای سکوت فضای محوطه اجرای حکم را در برگرفت.
مرد جوان آنجا بود تا به اتهام قتلی که سال 86 مرتکب شده بود قصاص شود. او در درگیری پسر عبدالغنی حسینزاده، از فوتبالیستهای قدیمی استان مازندران را به قتل رساند.
زندگی، هدیه به قاتل فرزند
پسر سنندجی یکی دیگر از افرادی بود که پای چوبه دار بخشیده شد. اولیای دم بعد از اینکه بدون هیچ چشمداشتی متهم را بخشیدند، مدعی بودند که در ابتدا قصد بخشش نداشتند و حالا از کاری که کردهاند از تهدل راضی و خشنود هستند.
دوم اسفند سال 90 خیابان صفری سنندج شاهد درگیری دو نوجوان 17 ساله بود که در آن قاتل با چاقویی؛ همسن خود را از پای درآورد. این قاتل 6 سال پس از ارتکاب این جرم هنگامی که با طناب دار برگردن، منتظر کشیدن صندلی از زیر پایش بود، با اقدامی انسان دوستانه در آخرین لحظات اجرای حکم اعدام توسط پدر و مادر مقتول بخشیده شد.پدر مقتول در رابطه با تصمیمی که گرفته بود، گفت: تا ساعت یک بامداد تصمیم به گذشت نداشتیم اما خوشحالم که خداوند صبر بزرگی به من و خانوادهام عطا کرد تا بتوانیم وی را ببخشیم