//
کدخبر: ۶۹۶۸۸ //
نامه سر گشاده یک جانباز؛

وانمود نکنید که دلسوزاید

راستی چرا بعضی از مقام‌ها از مردم می‌ترسند؟!

وانمود نکنید که دلسوزاید

هر که او بیدارتر پر دردتر 

هر که او هشیارتر  رخ  زردتر

نمایندگان و استانداران ما هم مثل مسئولینی که به هر نحو پست و مقام و ژست گرفتن خود را مدیون خون شهدا می‌دانند، همانند انسان‌های دیگر گریه می‌کنند و وانمود کرده که دلسوز هستند.

 

خصوصاً وقتی که درد دل جوانان بیکار و تحصیل کرده‌های جویای کار را می‌شنوند و این ها به ما می‌گویند که انسان‌ها بالاخره دارای احساسات و عواطف هستند و در غم و شادی دیگران از خود واکنش نشان می‌دهند.

 

این خوب است اگر پشت‌ بند آن هم عمل و اقدامی باشد. نبا‌ید استاندار را به بی‌عملی و بی‌برنامگی متهم کنیم، اما آنچه که از چینش مدیران و معاونان در استانداری کرمانشاه، جز یکی دو مورد برمی‌آید به خوبی پی می‌بریم که این اشک و آه‌ها راه به جایی نخواهد برد و وضعیت مردم این سامان به هیچ روی سامان نخواهد یافت.

 

گویا استاندار کرمانشاه نمی‌داند و نمی‌شناسد که چه نیروهای ارزنده و کارآزمودهای در گستره‌ی استان کرمانشاه پرورش یافته و از هر نظر شایسته‌ی مدیریت در عرصه‌های مختلف استان هستند!

 

البته کشمکش‌ها، باند بازی‌ها، جناح‌گرایی و نبرد قدرت بین افرادی که هر یک تلاش می‌کنند به نحوی خود را بنمایانند و در گوشه‌ای از این سفره‌ی پهن شده جای بگیرند.

 

همیشه نه تنها در استان کرمانشاه، بلکه در اکثر استان‌های کشور رسم غلطی شده که شاکله‌ی مدیریتی جامعه را به شدت زیر سوال می‌برد.

 

بارها بر این نکته تاکید شده و اکنون هم به عنوان یک جانباز، عضو خانواده شهید، تکلیف شرعی و به نمایندگی از طرف خانواده‌های معظم شهدا، جانبازان ایثارگر و آزادگان بر آن پافشاری می‌کنیم که سیاست پیشگان حرّاف و ریاکاری که از خودنمایی، سفسطه و مغلطه، تخریب افراد و جریانات دیگر، پیوسته به صورت خزشی و آرام‌آرام از پله‌ای به پله‌ی بالاتر می‌پرند، نه تنها نمی‌توانند گره گشا باشند، بلکه خود  به معضلی جدید برای تشکیلات عریض و طویل استانداری تبدیل می‌شوند و متاسفانه هر استاندار که قدم رنجه می‌فرماید با تفاخر این خاک محروم شده از ترقی و توسعه را با قدوم خودش در وهم مزین می‌کند!

 

 ناخودآگاه با فشار، لایی‌گری مکرر و مداوم در دام چنین افرادی گرفتار می‌آید و همه دغدغه و نگرانی‌اش  از ابتدای کارش تا وقتی که از این استان می‌رود این می‌شود که در نشست‌های فرا کاخی، حضور یابد و بگو بخندها و تایید و تکذیب‌ها و سفارش‌ها و فرم بخشی به انسان‌های نافرم تا گوش جان بسپارد و عملاً عنان امور را رها سازد و به دیگرانی بسپارد که از همین حلقه‌ها وارد استانداری شده و می‌شوند.

 

 ما که می‌گوییم این استاندار هم مثل استانداران قبلی همانطوری که آمده به همان شیوه می‌رود، بی‌صدا و بی‌هیچ اثرگذاری، همه‌اش می‌شود شعار، جلسه، حرف و دیگر هیچ.

 

 بالاخره خیلی به این استان آمدند و شعارهای دهان پرکن دادند و دلسوزی‌های محفلی کردند و اشک ریختند و رفتند و از پس خود چیزی جای نگذاشتند و کرمانشاه همان کرمانشاهی بود که بود و هیچ تغییری نکرد.

 

صد البته که همه این مشکلات به شخص استاندار بر نمی‌گردد و این فرهنگ هجومی و رقابت ناپذیر و مطلق‌العنان ماست که تنها خودمان را بر می‌تابد و دیگر هیچکس! که نتیجه‌اش می‌شود هیچ!

 

این همه استاندار آمدند و کرمانشاهیان را مردمانی پهلوان، بامرام، مهمان‌نواز، خونگرم، سلحشور نامیدند و رفتند و نه در یادها ماندند و نه در بادها پیچیدند. بلکه پیچیدند آنچه را که می‌خواستند بپیچند و به دنبال زندگی و برنامه‌های خود رفتند و نهایتاً گفتند این مردم خودشان هم با خودشان نمی‌سازند و بهانه را همین فرهنگ زیرآبی رفتن ما کردند و مسئولیت را از روی خود انداختند.

 

 در استانی که بسیاری حتی شام خودشان را ندارند که بخورند، در جایی که فقر اقتصادی و فرهنگی بیداد می‌کند، این همه خیزش و ریزش برای چه؟ این همه گذاشتن و برداشتن برای چه؟

 

 به نظر می‌رسد تدبیر این است که درهای استانداری مثل یک کاخ بسته باشد و کسی نتواند به هیبت حضرات نگاه کند، چه رسد به اینکه با آن‌ها وارد حرف و بحث بشود و انتقاد بکند و چیزی بخواهد و چیزی بگوید!

 

ای کاش استاندار محترم بیاید و به مردم به صورت کاملاً شفاف بگوید چرا این را بر میدارم و چرا آن را می‌گزارم و این رفتارهای من بر چه اساسی است و آیا مستقل عمل می‌کنم یا تحت فشار لایی‌ها و باندها و جناح‌ها وارد این معرکه شده‌ام.

 

مردم انتظار به حق دارند که آقای استاندار بیاید و به طور شفاف به مردم بگوید برنامه‌هایش برای توسعه‌ی استان و رفع موانع و حل این همه مشکل چیست؟

 

مگر می‌شود که همه‌اش گفت دولت قبل چه بوده و دولت کنونی چیست؟ نفت گران بوده و حالا ارزان شده!

 

مردم می‌خواهند عزتمند باشند و با شرافت زندگی کنند نه اینکه برای گرفتن وامی با سود آن چنانی و برای تهیه لقمه‌ای نان و یا یک کار ساده آبرو و شرافت خود را گرو بگذارند و از دست بدهند.

 

این سخنان به هیچ وجه جناحی نیست و ما اصلاً کار به چپ و راست و حد میانه‌اش نداریم.

 

مردم از این دسته بندی‌ها خسته شده‌اند و می‌خواهند بدانند که کی و چگونه مشکلاتشان حل می‌شود حتی اگر عدد تورم از تک رقمی هم پایین بیاید.

 

مردم کاری به این حساب و کتاب‌های دولتی و حکومتی ندارند بلکه می‌گویند آقای رئیس جمهور اگر تورم تک رقمی شده پس چرا چشم‌های مردم متورم است و صورت‌هایشان زرد؟

 

وضعیت موجود نشان می‌دهد که تورّم سی درصدی بین 8 تا9 درصد نیست اگر بود مردم به این شدت تحت فشار اقتصادی نبودند و رنگشان زرد نبود.

 

اگر تورم بین 8 تا9 درصد بود این همه فقر در جامعه نبود. این همه طلاق نبود. این همه دختر و پسرهای مجّردی که به علّت بیکاری و نداشتن امکانات مالی وارد گناه شده‌اند، نبود. این همه رزمندگان خط شکن جبهه وجنگ با شصت سال سن و سی سال خدمت و داشتن عروس و داماد و نوه به دنبال شغل کاذب و دلالی نبودند.

 

این اوضاع مصداق فرمایش امام راحل(ره) است که فرمودند:

((اگر چنانچه هیأت حاکمه فاسد باشند مملکت را به فساد می‌کشانند)) دروغ‌ها، وعده‌های واهی و بی‌اساس، برنامه‌های غلط مسئولین وضعیتی را ایجاد نموده که ولی امر مسلمین با حضوع و خشوع، صادقانه و با دردمندی می‌فرمایند: « من از بیکاری جوانان خجالت می‌کشم». این جمله‌ی دردناک مشابه دردمندی‌های امام علی(ع) است.

 

تغییرات و تحولات در اداره امور و جابه‌جایی نیرو کدام سنگ سنگین را از مقابل پاهای خسته و گرفته‌ی  این مردم نیازمند ومحروم و مجروح بر می‌دارد!؟

 

استاندار بایستی بیاید و به مردم بگوید این همه طرح مبهم و واحدهای تعطیل شده، این همه خلاء و کمبود و این همه چاله و چاه که در استان کرمانشاه هست و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده می‌شود. چگونه می‌خواهد درست شود و در معیشت  و رفاه مردم تاثیر بگذارد؟

 

آنچه بیان شد درد دل اکثر مردم شریف کرمانشاه و حتی دردمندی‌های اکثر ملّت نجیب ایران می‌باشد اما جای بسی تاسف است که مقامات اجرایی، قضایی و حتی قانون گزاری، دردمندی‌های اکثر ملّت را گاهی تهمت می‌دانند و گاهی خود  را تبرئه و دیگری را مقصر می‌کنند.

 

تمام آن‌هایی که بر این خوان یغما نشسته‌اند و هر گروه تلاش می‌کنند که سهم بیشتری از این یغما ببرند به یاد دارند که رهبر کبیر انقلاب فرمودند:« دولت خدمتگذار مردم است».

 

همچنین فرمودند دولت مسئول تامین اشتغال است و میزان رای ملّت می‌باشد. جانشین بر حق ایشان هم در مورد بیکای جوانان، درباره قاچاق، در مورد واردات غیر ضروری و تمام مشکلات به صورت مکرر سفارش فرموده‌اند.

 

شدت دردمندی‌های ملت شریف ایران این است که مقامات مسئول اعم از اجرائی، قضایی و قانون‌گذاری پندها و اندرزهای اما راحل(ره) را فراموش کرده‌اند و سفارش‌ها و نصیحت‌های ولی امر خود را نادیده می‌گیرند!

 

اگر این مقامات خود را خدمتگزار مردم بدانند و قبول کنند که مسئول تامین اشتغال هستند آیا این گرانی و موج بیکاری مهار نمی‌شود؟

 

 اگر بپذیرند که میزان رای ملّت است آیا مقام‌های نالایق به مردم تحمیل می‌گردد؟

 

 اگر این مسئولین به تذکرهای مکرر ولی امر خود توجه کنند آیا این هرج و مرج، اختلاس، قاچاق، دروغگویی‌ها و عوام فریبی‌ها حل و فصل نمی‌شود؟

 

این مردم شریف به مدیران مسئول کشور، اعتماد داشته و پول‌های خود را به بانک‌ها سپرده‌اند و با کمال تاسف اکنون به پول خود دسترسی ندارند.

 

 اکثر مراکز تولیدی کشور به علت واردات غیر ضروری یکی پس از دیگری تعطیل می‌شوند و افراد بیشتری به تعداد بیکاران افزوده می‌گردد.

 

کوله برهای بیچاره به جرم قاچاق در مناطق مرزی کشته می‌شوند امّا کشتی‌ها و کانتی‌نرهای پر از کالاهای قاچاق وارد کشور می‌شوند.

 

 تعداد علاقه‌مندان به ادامه تحصیل در دانشگاه‌ها هر سال کمتر از سال قبل می‌شوند. افراد خلافکار متعدد با جرم‌های مختلف دستگیر می‌شوند و اسامی آن‌ها را با حروف ابجد اعلام می‌کنند اما از محاکمه و سرنوشت آنها هیچ خبری نیست!

 

آری ملّت شریف آگاه هستند، همه صحنه‌ها  را می‌بینند و قضاوت می‌کنند مثلاً در همین اتفاق ناگوار زلزله، مردم مشاهده کردند که از سقف اتومبیلی سری بیرون آمد و با ترس و لرز با مردم صحبت کرد.

 

 همچنین دیدند که مقام دیگری بین مردم رفت حتی پس از در آوردن کفش از داخل چادرها بازدید کرد و دلسوزانه از خانواده‌های آسیب دیده دلجویی و اظهار همدردی کرد.

 

راستی چرا بعضی از مقام‌ها از مردم می‌ترسند؟ و چرا بعضی از مقام‌ها بدون هیچ ترسی بین مردم می‌روند و به آنها دلگرمی و روحیه می‌دهند؛ جواب این سوال‌ها واضح است و پاسخ آنها را همه می‌دانند.

 

جای بسی تعجب و تاسف است که سردار سلیمانی‌ها و شهید همدانی‌ها و حججی‌ها با جان و دل برای ایجاد امنیت مردم شریف ایران تلاش می‌کنند و جان خود را فدا می‌کنند و عده‌ای در سایه این امنیت با بی‌شرمی مشغول غارت دارایی‌ها و ثروت‌های کشور و ایجاد امکانات وسیع و کاخ برای خود هستند.

 

امام راحل(ره) شاد که فرمودند:« آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم».

 

متاسفانه خاطرات خوشی از تاریخ نداریم زیرا حضرت اما علی(ع) و همه‌ی ائمه تلاش کردند حتی جان خود را نثار کردند که روش حضرت رسول(ص) را احیا نمایند امّا افسوس و هزار افسوس که به آرزوی قلبی خود نائل نشدند اما توانستند اصول مکتب اهل بیت را حفظ کنند و به نسل‌های متوالی تاریخ  برسانند.

 

 با توجه به نابودی داعش که با هدایت ولی امر مسلمین و اشتیاق مومنین مقدمات ظهور امام زمان(عج) فراهم می‌گردد انشاالله تاریخ تکرار نشود و به استناد وعد‌ه ی خداوند متعال حق بر باطل پیروز گردد.

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۶۹۶۸۸ //
ارسال نظر