//
کدخبر: ۴۷۴۵۱۶ //

حکایت جالب دردهای پیرمرد و پاسخ‌های طبیب

پاسخ تکراری طبیب به شکایت‌های پیرمرد

حکایت جالب دردهای پیرمرد و پاسخ‌های طبیب

پیرمردی نزدِ طبیبی می رود تا دردهای خود را درمان کند . پیرمرد می گوید : من از ناحیه مغز احساسِ ناراحتی می کنم : آقای طبیب ، علّتِ آن چیست ؟

طبیب : علّتِ آن از پیری است .

پیرمرد : چشمانم هم تار شده است .

طبیب : آن هم از پیری است .

پیرِمرد : کمرم نیز درد می کند .

طبیب : آن هم از پیری است .

پیرِ مرد : هر چه می خورم هضم نمی شود .

طبیب : ضعف دستگاهِ گوارشی نیز علّتش از پیری است .

پیرِ مرد : موقعی که می خواهم نَفَس بکشم ، نَفَسم بند می آید .

طبیب : آن هم از پیری است .

در این هنگام پیرِ مرد از کوره درمی رود و به طبیب می گوید : ای احمق تو با آن همه اسم و رسم فقط همین یک جمله را یاد گرفته ای که برای هر مرض و دردی بگویی : علّتِ آن از پیری است ؟

طبیب می گوید : ای پیرِ مرد نگفتم تمامِ ناراحتی های تو از پیری است . اکنون بدان که همین عصبانیتِ تو هم از پیری است .


مولانافرمود که آدمی به دورانِ پیری و فرتوتی توانِ جسمی و فکری خود را از دست می دهد و اینک در حکایت پیرمرد و طبیب این معنا را به صورتِ طنزآمیزی بسط می دهد . البته مولانا مرحلۀ پیری را که پدیده ای طبیعی است مضحک و خنده انگیز نمی شمرد بلکه ضعفِ اخلاقی ناشی از خودپسندی و برنتابیدن سخن راست و درست را می نکوهد . « برنتابد دو سخن ، زو قَی کند » امّا مولانا در انتها حسابِ پیران روشن ضمیر را از دیگر پیران جدا می کند و می گوید : اینان ، صورتاََ سالخورده و سیرتاََ تازگی و طراوت کودکان را دارند و این خاصیتِ نورِ ایمان و درخشش ایقان است که دل را به حیات طیّبه زنده نگه می دارد .

 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۴۵۱۶ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد