//
کدخبر: ۴۷۵۲۷۸ //

حکایت کور واقعی و نذر بخیل

نذر کور: حکایتی از طمع و نیازمندی

حکایت کور واقعی و نذر بخیل

« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۵۲۷۸ //
ارسال نظر