//
کدخبر: ۴۷۷۱۴۰ //

حکایت پند جالب پسرک روستایی به یک تاجر

این داستان درباره کسانی است که در کارشان عجله می کنند و همیشه چوب عجله کردن‌شان را می خورند زیرا با عجله هیچ کاری درست نخواهد و ممکن است ضرر هم داشته باشد.

حکایت پند جالب پسرک روستایی به یک تاجر

روزی از روزها تاجری در یکی از روستاها، مقدار زیادی محصول کشاورزی که چند گونی گندم و جو بود خرید و می‌ خواست آنها را با ماشینش شهر ببرد و به انبار انتقال دهد.

در بین راه از پسری بچه ای سوال کرد که «تا خارج شدن از روستا چقد راه است و چقد طول می کشد؟»

پسر بچه جواب داد: «اگر آهسته و آرام بروید حدود  ۱۰ دقیقه دیگر به جاده اصلی می رسید اما اگر بخواهید با سرعت حرکت کنید ۳۰ دقیقه و یا شاید بیشتر طول بکشید تا به جاده اصلی برسید.»

تاجر از این در جواب پسر تضاد وجود داشت ناراحت شد و فکر کرد او پسرک بی ادبی است که تاجر را به بازی گرفته است پس به پسرک بد و بیراه گفت و پایش را بر پدال گاز گذاشت و به سرعت حرکت کرد.

اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصول‌ها به زمین ریخت.

تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرو بر می‌گشت یاد حرف‌ های پسرک افتاد و وقتی منظور او را فهمید که جاده پر از کلوخ است پس بقیه راه را آرام و با احتیاط طی کرد.

شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم.

«برای کسی که آهسته و پیوسته راه می‌ رود، هیچ راهی دور نیست»

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۷۱۴۰ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد