سه اختلال روانی شایع ایرانیها
خیلیها میگویند حال روحی مردم ایران چندان خوب نیست و اختلالات و رفتارهایی که نشان میدهد این اختلالات وجود دارند بیشتر خودش را نشان میدهد. به خصوص مشکلاتی که در چند ماه اخیر ایجاد شده بر جامعه تاثیر گذاشته و آمارهای رسمی و غیررسمی حدس و گمانهای مردم را تایید میکند. به تازگی هم اعلام شده افسردگی، استرس و پرخاشگری شایعترین اختلالات روانی هستند.
این مساله را یکی از اعضای هیات علمی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اعلام کرده است. دکتر مسعود نصرت آبادی میگوید تحقیقاتی که انجام شده نشان میدهد شیوع اختلالات روانی در ایران در سال ۱۳۹۵در حدود ۲۵درصد بوده و از هر چهار ایرانی یک نفر مبتلا به اختلال روانی است. او با توجه به اثرات این اختلالات در افراد گفت: «بر اساس گزارش دولت آمریکا، استرس به یک اپیدمی یک هزار میلیارد دلاری تبدیل شده است که رقم آن از مجموع هزینههای سرطان، دخانیات، دیابت و بیماریهای قلبی بیشتر است.وجه مشترک ۷۰ تا ۹۵درصد از عمدهترین بیماریهای بشر شامل بیماریهای قلبی، سرطان، سکته مغزی، بیماریهای تنفسی و تصادفات اختلالات روانی است. استرس به عنوان عامل به وجود آورنده اختلالات و بیماریها و همچنین تشدید کننده این اختلالات و بیماریها و مانع بهبود آنها نام برده میشود.» آماری که اعلام شده و اثراتی که این اختلالات بر افراد دارند نشان میدهند که باید به شکلی اساسی آنها را درمان کرد که البته این درمان بدون شناخت شان ممکن نیست. افسردگی افسردگی احساس غم و اندوهی است که یه تجربهبحرانهای زندگی محدود نمیشود و یک دوره غم و اندوه است که شامل از دست دادن علاقه به چیزهایی میشود که پیش از این باعث خوشحالی یا لذت میشدند. این احساسات معمولا به همراه یک سری علائم و نشانههای روانی و فیزیکی هستند. مثلا بسیاری از مبتلایان به افسردگی خواب شان بهم میریزد. یعنی یا بیخوابیهای زیاد دارند یا بیش از حد معمول میخوابند. صبح خیلی زود بیدار شدن هم از جمله علائم شایع در افسردگیهای حاد است. علامت دیگر تغییرات اشتهاست.یا کمخوری یا پرخوری. برخی مبتلایان به افسردگی حاد قادر به تمرکز نیستند و تصمیمگیریها، حتی تصمیمات پیشپاافتاده، برایشان دشوار میشود. مبتلایان به افسردگی معمولا احساس خستگی شدید میکنند، در فکر کردن کُند میشوند و قادر به انجام فعالیتهای عادی روزمره نیستند. بیعلاقگی به انجام فعالیتهای عادی روزمره یا نداشتن ظرفیت تجربهخوشی و لذت هم یک نشانه دیگر است. ضمن اینکه این افراد کمبود اعتمادبهنفس دارند و مدام در فکر کاستیها و ناکامیهایشان هستند و احساس گناه و درماندگی شدید میکنند. ناامیدی احساسی است که حتما در مبتلایان به افسردگی میبینید. آنها احساس میکنند که دیگر هیچ اتفاق خوشایندی در راه نیست که این نگرش منفی، افکار خودکشیگرایانه را به دنبال دارد. بعضی مبتلایان به افسردگی هم قوای جسمی شان تحلیل میرود یا دچار بیقراری حرکتی میشوند. مثلا ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند و ساعتها در اتاق قدم بزنند. فکر نکنید علایم فقط روحی هستند. بعضی از آنها مدام از دردهای جسمی شکایت میکنند. افسردگی انواع مختلفی هم دارد؛ افسردگی فصلی، پس از زایمان، افسرده خویی و افسردگی اساسی و این اختلال همیشه شدید نیست. گاهی سطحی است و شما را از زندگی روزمره نمیاندازد اما مبتلایان به افسردگی اساسی به زحمت از پس کارهای شخصی شان برمی آیند. «بیا حرف بزنیم» شعار سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۷ برای کمک به مبتلایان به افسردگی و جدی گرفتن این اختلال بود. واقعیت این است که حرف زدن این مساله را قابل تحملتر میکند چون اطرافیان از این اختلال باخبر میشوند و میتوانند کمک تان کنند. به تنهایی کنار آمدن با آن هیچ چیز را حل نمیکند. اما در درجه اول خودتان به خودتان باید کمک کنید. یعنی با وجود سختی سعی کنید خورد و خوراک و خواب خوبی داشته باشید،تلاش کنید که هر روز بیرون بروید، الکل نخورید،موسیقی گوش کنید. اما مساله مهم این است که دنبال درمان آن باشید. هرقدر هم دیگران همراه تان باشند و این کارها را برای خودتان انجام دهید شما نیاز به درمان دارید. با مراجعه به روانشناس و روانپزشک با این مساله راحت کنار بیایید و مسیر درمانش را به درستی طی کنید. درمان نکردن افسردگی مشکلات زیادی مثل عمیق شدن آن و خودکشی همراه دارد. استرس استرس دومین اختلال شایع است و شرایط یا احساسی است که در آن، فرد از لحاظ ادراکی بر این باور است که مجموع خواستهها و انتظاراتی که از او وجود دارد، فراتر از منابع، امکانات و توانمندیهای در اختیار اوست. عوامل ایجاد کننده استرس را هم بیرونی هستند هم درونی مهمترین عوامل استرس زای بیرونی مشکلات زندگی (مشکلات اقتصادی، ناامنی شغلی، کار طاقتفرسا) و دگرگونیهای زندگی (مرگ همسر، فرزند یا والدین، ازدواج، طلاق و مهاجرت) هستند. اگر استرس از حد معینی فراتر برود به پریشانی تبدیل میشود و سلامتی و عملکرد فرد دچار اختلال میشوند. استرس هم نشانههایی دارد؛ سفت شدن عضلات، عرق کردن بدن بویژه کف دستها و زیر بغلها،تند شدن ضربان قلب، تشدید دم و بازدم و ناآرامی معده که این حالتها به دلیل آزاد شدن هورمون آدرنالین در خون به انسان دست میدهد. در این وضعیت افراد ممکن است رفتارهای ناگهانی خطرناکی از خود بروز دهند و همچنین توان تصمیم گیری آنها مختل میشود. البته گاهی اوقات ممکن است استرسها نشانههای جسمانی فوری نداشته باشند مثلا افرادی که به مدت طولانی تحت استرسهای پنهان قرار میگیرند، نشانههای متفاوتی از خود بروز میدهند.علائمی مثل سردرد، اختلالات خواب، احساس اضطراب و تنش، خشم یا مشکل در تمرکز٫ استرس را با مهارتهایی میشود مدیریت کرد تا موقعیتهای استرس زا بتوانیم آرامش شان را حفظ کرده و عملکرد بهتری داشته باشیم. اگر در معرض رویدادهای تنش زا هستید به خود فرصت دهید و بعد از اینکه فرصت پیدا کردید موقعیت را ارزیابی کنید، میتوانید مناسبترین مهارت مقابلهای را انتخاب کنید. در ذهن خود این باورها را تقویت کنید که: ـ من میتوانم از عهده این موقعیت برآیم. ـ من میتوانم بر این مشکل پیروز شوم. ـ من مهارتها و توان لازم برای موفق شدن را دارم. در کنار این مسائل ورزش کنید،از روشهایی مثل مراقبه و یوگا استفاده کنید، زمان را مدیریت کنید تا به دلیل کمبود وقت و برنامه ریزی و… در شرایط استرس زا قرار نگیرید و محیط اطراف تان مثل محل کار، اتاق، آشپزخانه، کمد، ماشین و… را کاملاً منظم و سازماندهی کنید. شبکه حمایتی قوی اطراف تان تشکیل دهید. پرخاشگری پرخاشگری هم اختلال دیگری است که هم بر فرد و اطرافیانش اثر میگذارد و هم بر جامعه. رفتار پرخاشگرانه آسیب جسمی و روحی زیادی به فرد وارد میکند. افراد پرخاشگر هنجارهای اجتماعی را نقض میکنند. رفتارهای پرخاشگرانه گاه به گاه عادی و حتی طبیعی است اما اگر به صورت مکرر اتفاق بیفتد اطرافیان را عصبی میکند. در پرخاشگری فرد از کنترل رفتارش ناتوان است یا از رفتارهای مناسب آگاه نیست و در نتیجه رنج میکشد