تنها راه پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چیست؟
اصولگرایان راهبردی جدید ایجاد کنند تا مثل دو انتخابات ریاست جمهوری قبل شکست نخورند.
اینکه هر جناحی برای انتخابات راهبردهای خود را داشته باشد امری طبیعی به نظر میرسد؛ حال باید دید این راهبردها تا چه میزان میتواند موجبات پیروزی یا عدم پیروزی این جناحها را فراهم کند.
شاید بد نباشد که این روزها نگاهی به اصولگرایان بیندایم؛ جناحی که این روزها اکثریت قالب را در مجلس به دست دارند و به گفته برخی از شخصیتهای این جریان راهبردهایشان در انتخابات های سال های قبل چندان تعریفی نبوده است که شکست خورده اند.
داستان ۴ رقیب در یک جناح
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ انتخاباتی بود که ۸ بازیگر اصلی داشت؛ سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف، غلامعلی حدادعادل، علی اکبر ولایتی، حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی، محمد غرضی، محسن رضایی و محمدرضا عارف که در نهایت هم حسن روحانی با ۵۰٫۷۱٪ پیروز این میدان شد.
حال شاید بد نباشد به دلایل پیروزی اصلاحات و شکست جناح اصولگرایان نگاهی بیاندازیم. در این رقابت جناح اصلاح طلب با یک کاندید اصلی به نام محمدرضا عارف در انتخابات حضور داشت و غرضی و روحانی جز کاندیدای مستقل محسوب میشدند؛ در عین حال اما اصولگرایان با چهار نامزد در این صحنه حضور یافتند.
دیری نپایید که دو کاندید اصلاح طلب هم به یک نفر تبدیل شدند؛ چراکه محمدرضا عارف کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در ۲۱ خرداد با انتشار اطلاعیهای بر روی سایت خود، از ادامه حضور در عرصه انتخابات ریاستجمهوری انصراف داد و رئیس دولت اصلاحات هم با حمایت از حسن روحانی آرای سبد عارف را به روحانی تقدیم کرد.
موضوعی که حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره آن گفته است: حقیقت این است که محمدرضا عارف در آن سال رای نداشت و حتی اعضای کارگزاران هم به او رای نمیدادند، ولی آقای روحانی هم آرای بخشی از اصولگرایان را داشت و هم اکثر کارگزاران با او همراهی کردند؛ اما عارف این خصوصیت را نداشت که بتواند از آرای مختلف بهره ببرد.
در عین حال، اما اصولگرایان با چهار نامزد وارد عرصه رقابت شده و خود رقیبی برای یکدیگر شدند و یک خودزنی تاریخی در اردوگاه اصولگرایان رقم خورد.
شاهد مثال این موضوع هم صحبتهای اسدالله بادامچیان به عنوان یکی از شخصیتهای اصولگراست که دلیل رای نیاوردن اصولگرایان در انتخابات آن سال را تعدد کاندیداها دانست و افزود: اگر هریک از نامزدهای اصولگرا بر روی یک اصولگرای دیگر اجماع میکردند رای بیشتری از آنِ آنها میشد. از نظر سیاسی اصولگرایان وحدت نداشتند، البته در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب یک فرد رجحان است نه شکست دیگری، اما متاسفانه برخی دلشان میخواهد کشور ما همیشه در حال درگیری باشد و هر دولتی که سرکار بیاید نتواند از همه نیروها استفاده کند.
وحدتی که بازهم وجود نداشت
تاریخ نشان داد نتایج انتخابات سال ۹۲ تا حدودی توانست برای اصولگرایان تجربه بخش باشد؛ اما این بار راهبردشان چندان چنگی به دل نمیزد. انتخابات ۹۶ در ابتدا با ۶ نامزد به نامهای سید ابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف، حسن روحانی، سید مصطفی میرسلیم، اسحاق جهانگیری و سید مصطفی هاشمیطبا آغاز شد.
اما در میانه راه اسحاق جهانگیری به نفع حسن روحانی و محمد باقر قالیباف هم به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار کشیدند.
در بخشی از بیانیه محمدباقر قالیباف آمده بود: «براى حفظ این آرمان بزرگ، از همه حامیان مردمى خویش در سراسر کشور مى خواهم، که تمام ظرفیت و حمایت خود را براى موفقیتِ برادر ارجمندمان حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسى و به بار نشستن دولت کار و کرامت برای خدمت به مردم قرار دهند و از همه مردمی که در این مدت به تشکیل دولت مردم دل بسته بودند و از همه حامیان مردمی و یاران بی ادعایِ خودم، که بی هیچ چشمداشتی و با تمام وجود، در جهت تحقق آرمانهای انقلاب تلاش کرده اند، تشکر و قدردانی میکنم.»
انصرافی که محمد دهقان رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف، درباره آن گفته بود: بر اساس نظرسنجیها در روزهای آخر انتخابات به این نتیجه رسیدیم که باید یک نفر از اصولگرایان در رقابتهای انتخاباتی بماند. طبیعتا درباره آن یک نفر اختلاف نظر وجود داشت که ما طبق نظرسنجیها معتقد به ماندن آقای قالیباف در عرصه بودیم، چون احتمال رای آوری او بیشتر بود.
با توجه به اینکه در روزهای آخر رقابتهای انتخاباتی برخی نظرسنجیها به نفع آقای رئیسی شده بود، آنها هم حق داشتند که بر ماندن خود اصرار کنند، اما تحلیل ما این بود که علیرغم نظرسنجیهای متفاوت اگر آقای قالیباف کنار رود بخش مهمی از رایهای او به سبد آقای روحانی ریخته میشود. نگاه آقای قالیباف در برابر این اختلاف نظر دوستانه کاملا ایثارگرانه بود که اگر آقای رئیسی کنار نرود او داوطلبانه از عرصه رقابتها کنار خواهد رفت و در نهایت آقای قالیباف ایثارگرایانه کنار کشید. با این وجود اما سرانجام حسن روحانی با ۵۷٫۱۴٪ آرا بار دیگر پیروز این میدان شد.
حسین کنعانی مقدم در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره شکست اصولگرایان گفت: در این انتخابات یک مقدار راهبرد اصولگراها مشکل داشت؛ برای مثال وحدت و انسجام لازم بین کاندیداها نبود و آرا شکسته شد؛ همچنین با توجه به اینکه دور دوم آقای روحانی بود و کلا دولت هم در اختیار او؛ جریان اصولگرایی نتوانست موفقیت چندانی در این زمینه به دست بیاورد؛ علاوه بر این تعداد کاندیداها به گونهای بود که آرا تقسیم و همین امر هم باعث شد که آرا شکسته شود؛ کما اینکه شاید نتوان به قطعیت گفت؛ اما شواهد حاکی از این بود به نظر آرای خاکستری به آقای قالیباف تمایل بیشتری داشتند تا آقای رئیسی.
البته محمد دهقان عضو هیات رئیسه مجلس دهم در این باره بیان کرده است که بخش دیگری از آرای روحانی در اثر تفرقه اصولگرایان و عدم رسیدن به وحدت رخ داد و طبیعی بود که تفرقه بین اصولگرایان باعث شد هیچ کدام از کاندیداهای اصولگرا توان مقابله با روحانی را نداشته باشند؛ به همین خاطرمی توان گفت آقای روحانی رای آوری خود را مدیون عدم وحدت بین اصولگرایان است. در اردوگاه اصولگرایان بخشی معتقد بودند که "گفتمان انقلاب" تنها متعلق آنهاست و بقیه اصولگراها را قبول نداشتند. در این میان نیز برخی از اصولگرایان از هفتههای قبل از انتخابات فکر میکردند که انتخابات به نفع آنها تمام خواهد شد و به صورت مستقل حاضر شدند.
وی افزود: یکی از کاندیداهای اصولگرا که بیشترین رای را آورد کسی بود که سرمایه اش به خاطر کارآمدی اش بود، اما هیچ پشتیبانی سیاسی از وی توسط اصولگراها انجام نشد و همه جریانات حاضر در انتخابات رسالت خود میدیدند که وی را تخریب کنند.
و درس عبرتی که نتیجه خوبی داشت
زمان گذشت و این بار انگار اصولگرایان تجربه تازهای پیدا کرده بودند. انتخابات مجلس یازدهم در تاریخ دوم اسفندماه ۹۸ برگزار شد که در این رقابت حزب ایران سربلند به طور کامل در تهران رای آورد. موضوعی که حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی درباره آن گفت: قطعا وحدت تاثیر گذار بود و وحدت نیروهای انقلاب در قالب شورای ائتلاف کمک بسیار زیادی داشت به اینکه از پراکندگی و تعدد لیستها کاسته شود و مردم بتوانند جریانی را که میتواند در جهت حل مشکلات کشور گام بردارد درست بشناسند؛ علاوه بر اینها کارکرد منفی دولت و نارضایتی مردم از عملکرد دولت هم قطعا بی تاثیر در این موفقیت نبوده است.
آیا وحدت اصولگرایان تداوم دارد؟
اما داستان انتخابات برای هیچ جناحی به پایان نرسیده و امروز جریان اصولگرا و اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری سال بعد را پیش رو دارند که باید دید آیا در این انتخابات از اشتباهات پیشین خود درس خواهند گرفت یا خیر؛ ناگفته نماند که امروز در دست داشتن مجلس برای جریان اصولگرا میتواند همچون چاقویی دولبه عمل کند که شاید ضررش بیشتر از سودش باشد.
برای مثال حمیدرضا ترقی در این باره گفته که معمولا روال این است که جریانی که پیروز انتخابات مجلس می شود، می تواند پیروز انتخابات ریاست جمهوری هم بشود؛ بنابراین من به پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری خوشبین هستم.
از سویی دیگر هم حسین کنعانی مقدم فعال اصولگرا هم گفته که الان شرایط به گونهای است که مجلس یازدهم در اختیار جریان اصولگرایی است و کارنامه این مجلس برای انتخابات آینده تعیین کننده است. اگر این مجلس بتواند به شعارهایی که داده عمل کند و یک کارنامه مثبتی از خودش ارائه دهد میتوان گفت که شانس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را دارد؛ اما اگر نتواند آن اهدافی را که تعیین کرده، شعارهایی که داده و همچنین به سخنان مقام معظم رهبری جامع عمل بپوشاند نباید توقع داشته باشد که حتی اصولگرایان هم برای کاندیدای هم جناح خودشان چندان رغبت نشان دهند.
حال گوی و میدان برای جریان اصولگرا آماده است و باید دید که اصولگرایان چه استفاده ای را از آن خواهند کرد؛ آیا وحدت در انتخابات آینده در زمان و مکان مناسب رخ می دهد؛ یا تاریخ تکرار میشود.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.