دوربین مداربسته آرایشگاه زنانه راز قربانی شدن زن لاکچری در تهران را لو داد
دزد آرایشگاههای زنانه میگوید از سوی خانوادهاش طرد شده است و خانه گرمی برای بازگشت ندارد.
زن شیکپوش با چربزبانیهایش به داخل آرایشگاه میرفت و با شگردی خاص از طعمههای سادهلوحش سرقت میکرد.
وی آنقدر صمیمی حرف میزد که هیچکس به فکرش نمیرسید که یک دزد قدیمی پیشرویش است.
ظهر نخستین روز آبانماه سالجاری زنی با پلیس 110 تماس گرفت و از به سرقت رفتن کیف یکی از مشتریان آرایشگاهش خبر داد.
با مراجعه تیمی از پلیس به مقابل آرایشگاه زن جوانی که کیفش دزیده شده بود، به ماموران گفت: یک ساعت پیش وقتی اینجا آمدم، زنی شیکپوش کنارم نشست و شروع به صحبت کرد و درباره مسافرت هایش تعریف کرد و میگفت تاکنون به 20 کشور اروپایی رفته است و شرکت واردات و صادرات در شمال تهران دارد. مشغول صحبت با وی بودم که نوبتم رسید و هنگامی که کارم به پایان رسید و آمدم که کیفم را بردارم با تعجب دیدم کیفم نیست. من مشتری قدیمی آرایشگاه بودم و تا حالا چنین اتفاقی برایم نیفتاده بود.
وی در ادامه افزود: داخل کیفم موبایل گرانقیمت،300 هزار تومان پول و گردنبند طلایم قرار داشت که مطمئنا یکی از مشتریان آنها را به سرقت برده است.
با ادعاهای این زن، ماموران با بازبینی دوربین مداربسته آرایشگاه دریافتند که زن شیکپوش پس از اینکه زن جوان از جایش بلند شده و به سالن دیگر رفته وی پس از دقایقی کیفش را برداشته و از آنجا خارج شده است.
بدین ترتیب مدیر آرایشگاه تحت بازجویی قرار گرفت و پس از دیدن تصاویر ادعا کرد زن شیکپوش را برای نخستینبار دیده بود و وی هنگام خارج شدن عنوان کرده که کار مهمی برایش به وجود آمده است.
با به دست آمدن این سرنخ، کارآگاهان برای به دست آوردن ردی از زن شیاد تجسسهای خود را آغاز کردند و دریافتند وی دزدیهای دیگری نیز از آرایشگاههای دیگر به ویژه شمال تهران انجام داده است.
طعمههای دیگر زن شیاد نیز پس از دیدن تصویر وی ادعا کردند که زن شیکپوش را در آرایشگاهها دیدهاند و به همان شیوه و شگرد تحتسرقت قرار گرفتهاند.
پلیس برای دستگیری وی وارد عمل شد و با انتشار عکسش و در اختیار گذاشتن آن بین آرایشگاههایی که احتمال میرفت وی به آنجا برود قصد داشت تا در کمترین زمان ممکن وی را بازداشت کند.
با گذشت 15روز از این ماجرا با کارآگاهان تماس گرفته شد و آن سوی خط زنی جوان ادعا کرد که زن شیکپوش به آرایشگاهشان مراجعه کرده است که بدین ترتیب آنان سریع خود را به آنجا رساندند و وی را پیش از فرار دستگیر کردند.
این زن خود را «مهرانگیز» و 32 ساله معرفی کرد و اظهار داشت پلیس اشتباه کرده و وی تاکنون دست به هیچ سرقتی نزده است و به خاطر اینکه بازداشت شده از آنان شکایت خواهد کرد.
این زن حتی پس از دیدن تصاویر خود هنگام سرقت که در اختیار پلیس بود همچنان بر بیگناهی خود اصرار داشت و میگفت تصاویر هیچ شباهتی به وی ندارد.
همچنان که زن جوان ادعای بیگناهی میکرد ماموران سوابق وی را مورد ردیابی قرار داند و دریافتند اسم اصلی وی «کبری» است و چندین بار به خاطر جیببری و سرقت بازداشت و روانه زندان شده است.
کبری وقتی متوجه شد پلیس پی به همه شواهد برده است، ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: چندی پیش از زندان آزاد شدم و با توجه به اینکه کاری نداشتم، تصمیم گرفتم این بار دست به دزدی کیفهای زنهایی که به آرایشگاه میآیند، بزنم.
وی در ادامه افزود: برای اینکه شناسایی نشوم، هفتهای یک سرقت انجام میدادم و تا حالا 15سرقت انجام دادهام.
بنابر این گزارش، با اعترافات این زن تحتشناسایی 20 تن از طعمههای خود قرار گرفته است و تلاش پلیس برای شناسایی سرقتهای احتمالی وی همچنان ادامه دارد.
گفتوگو با زن شیاد
کبری مقابل طعمههایش که میگفتند خانم دزده این بود مسافرتهای خارجیات، این بود شرکت واردات و صادراتت و... سکوت کرده و حرفی نمیزند!
طوری در کنار دیوار ایستاده که انگار برای نخستینبار است که دستگیر شده، ولی وی یک سابقهدار قدیمی است.
چند سال سابقه داری؟
3 سال سابقه جیببری دارم.
سرقت را از کجا یاد گرفتی؟
از زنی به نام «شهناز دستقشنگه».
چطور با شهناز آشنا شده بودی؟
در محلهمان زندگی میکرد و من هم که دختر پرجنب و جوشی بودم، میخواستم سر از کارش دربیاورم. بنابراین از وی خواستم جیببری را به من یاد بدهد. وی نیز با اصرارهای زیاد من قبول کرد و برای یادگیری چندین روز به خانهاش رفته و سپس برای سرقت همراهش به داخل اتوبوس ها میرفتم.
آن زمان نمیترسیدی؟
اوایلش چرا میترسیدم، ولی وقتی دیدم شهناز خیلی حرفهای است، ترسم ریخت.
برای نخستینبار چه زمانی خودت دست به دزدی زدی؟
6 ماه پس از اینکه با شهناز بودم وی از من خواست تا خودم دزدی کنم تا ببیند از پس کار برمیآیم یا نه که موفق شدم.
خانواده هم داری؟
بله، پدر و مادرم و 2 خواهر کوچکتر از خودم.
پدرت چه شغلی دارد؟
کارگر بود و از صبح تا شب کار میکرد.
آنها میدانستند دست به دزدی میزنی؟
نه، مادرم از من میپرسید که کجا میروم و به دروغ میگفتم که با دوستانم بیرون میروم.
با پولهایت چه میکردی؟
بیشتر پولهایم را پنهان میکردم، ولی گاهی نیز برای خودم لباس میخریدم و زمانی که مادرم میپرسید لباس را از کجا آوردی؟ میگفتم لباسهای دوستانم است که به من قرض دادهاند.
چه زمانی فهمیدند دزد هستی؟
وقتی دستگیر شدم فهمیدند و خیلی هم ناراحت شدند، ولی هنگامی که برای دومینبار دستگیر شدم، پدرم رفتار بدی با من داشت و مرا در اتاقم زندانی میکرد تا اینکه در سن 23 سالگی برای همیشه از خانه فرار کردم.
کجا زندگی میکردی؟
برای خودم اتاق کوچکی اجاره کردم و زندگی عجیب و غریبی داشتم.
در سرقتهای آرایشگاهها چطور وارد عمل میشدی؟
با لباسهای شیک به آرایشگاهها میرفتم و با دروغپردازی اعتماد طعمههایم را جلب میکردم. سپس در یک فرصت مناسب دست به دزدی میزدم.
چرا دست از دزدی برنمیداری؟
چارهای ندارم، خانوادهام دیگر حاضر به پذیرش من نیستند و برای ادامه زندگیم دست به دزدی میزنم.
اعتیاد هم داری؟
نه، تاکنون حتی سیگار هم نکشیدهام.
الان به چه چیز فکر میکنی؟
به بدبختیهایم و اینکه چند سال دوباره باید به زندان برگردم
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.