//
کدخبر: ۴۹۱۳۱۸ //

۹ دلیل برای اینکه «نباید» به توصیه‌های افرادی مانند ایلان ماسک و سایر انگیزشی‌ها گوش کنیم

دنیای مدرن به واسطه تکنولوژی‌های ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی پر از توصیه‌ها و نصایحی است که مدام از شخصیت‌های معروف و سلبریتی‌ها به ما تزریق می‌شود. در راهنماتو به شما توضیح داده‌ایم که چرا نباید پای صحبت این افراد بنشینید.

۹ دلیل برای اینکه «نباید» به توصیه‌های افرادی مانند ایلان ماسک و سایر انگیزشی‌ها گوش کنیم
به گزارش فرتاک نیوز،

آیا شما هم از خواندن توصیه‌های افرادی که به نظر می‌رسد از دنیای واقعی و زندگی روزمره فاصله گرفته‌اند و تنها به خودشان اهمیت می‌دهند خسته شده‌اید؟ بسیاری از مردم چنین حسی دارند. افرادی مانند ایلان ماسک، بیل گیتس، مارک زاکربرگ، مارک کوبان و اپرا وینفری و نمونه‌های مشابه ایرانی مدام در رسانه‌ها حضور دارند. نشریات معتبر عاشق نوشتن درباره آن‌ها و ترویج نصیحت‌های به‌ظاهر مفیدشان هستند.

اما چرا باید به کسانی گوش کنیم که حتی نمی‌دانند قیمت یک عدد نان یا بطری شیر در فروشگاه چقدر است؟ چرا باید به کسانی گوش دهیم که زندگی‌شان با درصد بالایی از افراد جامعه فاصله‌ای زیاد دارد و به نظر می‌رسد از سر خیال خوش و فقدان غم کرایه‌ خانه و نان حرف می‌زنند؟

حقیقت این است که نباید به این افراد گوش کرد، و در ادامه به دلایل آن پرداخته‌ایم:

1.صحبت‌های آن‌ها انطباقی با واقعیات زندگی ندارد

بیشتر توصیه‌هایی که از افراد مشهور می‌شنویم، نظری یا آرمانی هستند و اغلب به‌درستی با واقعیت زندگی مردم عادی سازگار نیستند. برای مثال، یک کارافرین معروف ممکن است توصیه کند که برای رسیدن به موفقیت، خطرهای بزرگ انجام دهید.

ممکن است که این رویکرد برای شخص او جواب داده باشد اما چنین توصیه‌ای شرایط مالی یا محدودیت‌های ریسک‌پذیری افراد عادی را نادیده می‌گیرد. بعضی‌ها ممکن است مسئولیت‌های مالی و شغل‌هایی داشته باشند که عملاً خطر کردن برایشان ناممکن باشد.  علاوه بر این، افراد مشهور معمولاً از یک تیم حرفه‌ای شامل حسابداران، وکلا و مشاوران بهره‌مند هستند که در هر قدم به آن‌ها کمک می‌کنند.

اگر قرار است از این افراد چیزی یاد بگیریم، بهتر است که بر دوران ابتدایی سفر موفقیت‌شان تمرکز کنیم نه دورانی که خودشان منابع ثروت و قدرت شده‌اند. اما حتی این مورد هم به ندرت به ما کمک می‌کند زیرا شرایط اقتصادی و اجتماعی دنیای امروز را حتی با 5 تا 20سال قبل نمی‌توان مقایسه کرد.   بسیاری از این افراد از خانواده‌های ثروتمند و با نفوذی برخاسته‌اند که موفقیت‌شان را تسهیل کرده‌اند.

اهداف، ارزش‌ها و شرایط هر فرد منحصربه‌فرد است. چیزی که برای ایلان ماسک، جف بزوس یا بیل گیتس کار کرده، احتمالاً با خواسته‌ها و اهداف شخصی شما همخوانی ندارد. این افراد حتی اگر همین امروز شکست بخورند، می‌توانند اعلام ورشکستگی کنند و دوباره از جایشان بلند شوند.  

2.بیش‌ازاندازه امور زندگی را ساده‌سازی می‌کنند

افراد معروف و سلبریتی‌ها و تجار در مصاحبه‌هایشان اغلب مسائل پیچیده را بیش از حد ساده‌سازی می‌کنند و درواقع ادبیاتی را تحویل مردم می‌دهند که برایشان قابل هضم و جذاب باشد. اما این کار ساده‌سازی است و نتیجه آن سوء تفاهم آشکار درباره موضوعات مهم است که باعث می‌شود شما هرگز نتوانید از سطح و پوسته موضوع عبور کنید و به مغز و هسته آن برسید. ایلان ماسک به تغییرات اقلیمی باور دارد اما همچنین فکر می‌کند که خودروهای الکتریکی می‌توانند سیاره ما را نجات بدهند. این عقیده مبنایی در واقعیت ندارد زیرا تغییرات اقلیمی یک موضوع پیچیده است که نمی‌توان آن را فقط از یک بعد حل کرد.

درواقع، خود خودروهای الکتریکی و برقی می‌توانند مسائل افزوده‌ای برای محیط زیست ما ایجاد کنند. اگر او می‌خواهد نظر درستی درباره تغییرات اقلیمی و کمک به حل آن‌ها بدهد، باید استفاده از حمل و نقل عمومی را تشویق کند زیرا با توجه به اینه میلیون‌ها میلیون آدم در سراسر کره زمین از خودروهای شخصی استفاده می‌کنند، استفاده از حمل و نقل عمومی کمک بیش‌تری به حفظ محیط زیست می‌کند.

3.ارائه اطلاعات گزینش‌شده

افراد مشهور معمولاً اطلاعاتی که با دیگران به اشتراک می‌گذارند را به‌دقت انتخاب می‌کنند تا تصویر خاصی از خود ارائه دهند.

برای مثال، بسیاری از آن‌ها رژیم‌های غذایی یا محصولات خاصی را تبلیغ می‌کنند، بدون اینکه از منافع مالی یا کمک‌های خارجی مانند جراحی‌های زیبایی، مربیان شخصی و مشاوران تغذیه‌ای خود صحبت کنند.

فقدان شفافیت باعث می‌شود که دنبال‌کنندگان‌شان دچار سوء تفاهم شوند زیرا هرگز با آن‌ها رو در رو نشده‌اند. از طرفی سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها اغلب اوقات درباره چالش‌های فردی و آسیب‌پذیری‌هایشان حرفی نمی‌زنند. این امر باعث می‌شود که چهره‌ای مخدوش از واقعیت را ببینیم که باعث می‌شود نتوانیم با تجربه‌های آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.

مراقبت توصیه‌های عمومی سلبریتی‌ها باشید. در مورد مسائل و تصمیم‌های حیاتی حتماً با مشاوران حرفه‌ای مشورت کنید.

4.فقدان تخصص

تخصص یک فرد در یک زمینه خاص، مانند فناوری یا خودروهای الکتریکی، به این معنا نیست که در سایر زمینه‌ها نیز متخصص باشد. تخصص بیل گیتس در نرم‌افزار از او یک متخصص و کارشناس در سایر زمینه‌ها نمی‌سازد. ما می‌توانیم از تخصص آن‌ها در همان زمینه‌ای که در آن مشغول هستند، استفاده کنیم.

برای مثال، ایلان ماسک ممکن است در حوزه فضا و خودروهای الکتریکی موفق باشد، اما این توانایی‌ها به معنای تخصص او در زمینه آموزش یا سلامت نیست. اما متأسفانه اغلب آدم‌ها به این نکات توجه نمی‌کنند. آدم‌های شناخته‌شده می‌توانند در افزایش آگاهی نقش مهمی داشته باشند، اما نباید جای متخصصان در زمینه‌های خاص را بگیرند و راه‌حل‌های اثربخش ارائه بدهند یا اجرا کنند.

5.منافع شخصی

نکته دیگری که باید در نظر داشته باشید، این است که همه این آدم‌ها شرکت‌های بزرگ خودشان را دارند. اغلب بیش‌تر از یک شرکت دارند. توصیه‌های آن‌ها ممکن است تحت تأثیر تمایلات و خواسته‌های تجاری‌شان باشد. یادتان باشد که موقعیت مالی آن‌ها وابسته به شرکت‌هایشان است. بنابراین، بیانیه‌ها و کارهای عمومی‌شان، بازتابی از تمایلاتی است که می‌خواهند اشاعه بدهند تا سودآوری خودشان را تضمین کنند.

کاملاً واضح است که ایلان ماسک در پی توصیه استفاده از خودروهای برقی است زیرا خودش کارخانه تولید خودروهای برقی دارد. گیت هم همیشه به استفاده از تکنولوژی آموزش و برنامه‌های بهداشت جهانی توصیه کرده است. این تلاش‌ها می‌توانند نتایج مثبتی روی جوامع داشته باشند، اما همچنین در خدمت منافع این آدم‌ها نیز هستند.

6.تعصب‌های شخصی

هر شخصی تعصب‌های شخصی خودش را دارد که مبتنی بر تجربه‌های شخصی و باورهایش است. در این بین پولدارها مستنثنی نیستند. مثلاً جف بزوس ممکن است نسبت به تجارت الکترونیک تعصب داشته باشد، درحالیکه بیل گیتس ممکن است تحت تأثیر استفاده از تکنولوژی باشد. این دلیل دیگری است که نشان می‌دهد توصیه‌های آن‌ها خنثی و بی‌دلیل نیست.

ایلان ماسک، بارها خودش را حامی آزادی بیان مطرح کرده و گفته است که حتی «نازی‌ها» هم می‌توانند در ایکس مطلب بنویسند اما بارها حساب کاربری کسانی که عقاید متفاوتی با او داشته‌اند را در ایکس مسدود کرده است.

مثال‌های زیاد دیگری نیز هستند. او همچنین حسابی با عنوان Elon.Jet را سانسور کرد زیرا داشت رد جت‌های خصوصی او را می‌زد و حتی همه خبرنگاری که درباره این مسئله می‌نوشتند را سانسور می‌کرد. متأسفانه باید قبول کنیم که توصیه‌های این افراد بر اساس محیط خلاء نیست و باید تاریخچه‌شان را نگاه کنیم و ببینیم چه می‌کنند، نه اینکه صرفاً چه می‌گویند.

7.فشار برای انجام کار

افراد مشهور مثل ایلان ماسک، بیل گیتس و جف بزوس از سمت جامعه فشاری احساس می‌کنند تا همیشه در انظار عمومی باشند. برای ماسک این مسئله از همه مهم‌تر است زیرا شرکت او فاقد بخش بازاریابی است. برای همین باعث می‌شود که او بیانیه‌های جسورانه بدهد یا صرفاً برای اینکه تصویرش در اذهان عمومی بماند، سرمایه‌گذاری‌هایی بکند.

بودن و ماندن در معرض نگاه عموم تبدیل به دارویی شده که حتی ثروتمندترین آدم‌های جهان نیز برای حفظ این موقعیت ممکن است چرت‌وپرت‌ترین حرف‌ها را بزنند.

8. تغییر دیدگاه‌ها

گوش دادن به توصیه‌ آدم‌ معروف‌ها از این حیث می‌تواند مضر باشد که آن‌ها مدام دیدگاه‌شان را تغییر می‌دهند. مثلاً وارن بافت را در نظر بگیرید. او استراتژی‌های سرمایه‌گذاری و نقطه‌نظراتش را در طی شغلش تغییر داد. او با تمرکز روی خرید سهام‌های بی‌ارزش شروع کرد اما بعدها تغییر دیدگاه داد و روی شرکت‌های معروف و غول با مزایای رقابتی قوی سرمایه‌گذاری می‌کرد. نظر او درباره سهام تکنولوژی که در ابتدا از آ‌نها اجتناب می‌کرد نیز تغییر کرد.

9. ایجاد حواس‌پرتی

توجه بیش از اندازه به حرف‌ها و عقاید این افراد شما را از تمرکز روی منابع مفید اطلاعات و توصیه‌های کاربردی که می‌توانند حقیقتاً در زندگی کمک‌تان کنند، باز می‌دارد. بهتر است که زمان و هزینه‌تان را روی یادگیری یک مهارت بگذارید تا اینکه بخواهید در اینستاگرام به توصیه‌های این افراد گوش بدهید.

سخن آخر

اگر همیشه فقط چند شخصیت معروف و برجسته را دنبال کنید، از فهم دیدگاه‌های متکثر خودتان را محروم کرده‌اید. کارشناسان و متخصصان و متفکران زیادی هستند که افکار و دیدگاه‌هایشان ارزش زیادی دارد اما زیر نورافکن نیستند که همه آن‌ها را بشناسند.

سلبریتی‌ها می‌توانند الهام‌بخش باشند اما همه ما نیاز داریم که در استفاده از داستان‌های انگیزشی و توصیه‌های عملی و پرکابرد تعادل برقرار کنیم.

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۹۱۳۱۸ //
ارسال نظر