یک سوال از منتقدان سرمربی تیم ملی/ کی به جای اسکوچیچ؟
یورشهای بیوقفه و همهجانبه منتقدان و پیشکسوتان به سرمربی تیم ملی همچنان ادامه دارد. در فاصله 2 بازی با لبنان و سوریه، سهمیه حمله به او از سوی دستکم 20 چهره نامدار فوتبال ایران حفظ شد.
مجید جلالی ادعا کرد سردار آزمون از دراگان اسکوچیچ حرفهایتر است یا به تعبیر سادهتر، در تیم ملی با معضل بازیکن بزرگ- مربی کوچک مواجه هستیم. در ادامه حشمتخان مهاجری گفت اسکوچیچ بازیکنان را نسبت بهخودش بیاعتماد کرده است. بعد نوبت به حمید استیلی رسید که بگوید بازی با لبنان را صرفا بر اثر خلاقیت فردی بازیکنانمان بردیم. محمد پنجعلی، دیگر چهره صاحبنام فوتبال ایران بود که به کمپین «اسکوچیچ آزاری» پیوست. او مدعی شد مربی کروات با روابط به نیمکت تیم ملی رسیده و هیچ هنری ندارد. فرشاد فلاحتزاده هم از دیگر نفراتی بود که این نهضت را ادامه داد. دستیار سابق فیروز کریمی با انتقاد شدید از سرمربی تیم ملی مدعی شده در جامجهانی باید به یک ایرانی فرصت کار و کسب تجربه داده شود! به هر حال عقاید و سلایق مختلف است و هر کسی اختیار دارد دیدگاهش را مطرح کند. قرار هم نیست اینجا بگوییم اسکوچیچ بهترین مربی جهان است یا هیچ عیب و ایرادی ندارد. با این حال وقتی این اجماع و اصرار شدید بر «نخواستن» وجود دارد، لازم است که از کیفیت «خواستن» هم سؤال شود. دوستان عزیزی که در طول هفته چندین مصاحبه علیه کادرفنی تیم ملی انجام میدهند، یک لحظه تصور کنند همین امروز دراگان اخراج شد؛ پلن پیشنهادی آنها چیست؟ چهکسی را برای جایگزینی مربی کروات مناسب میبینند؟ آیا توافقی در این مورد وجود دارد؟
گزینههای داخلی
زمانی که از حضور مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی سخن گفته میشود، حتی برخی از سرسختترین مخالفان اسکوچیچ هم شاکی میشوند و چنین مسئلهای را نمیپذیرند. فرض کنید این تیم به جامجهانی رسید و آنجا علی دایی، امیر قلعهنویی یا یحیی گلمحمدی روی نیمکت ایران نشستند؛ چه احساسی خواهید داشت؟ فراموش نکنیم قبل از حضور اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی هم قرار بود یک نفر از بین دایی و قلعهنویی سرمربی شوند. این تصمیم بیشتر بهخاطر تبعات قرارداد اسفبار با مارک ویلموتس و جیب خالی فدراسیون گرفته شده بود. الان هم همان مشکلات پابرجاست و شاید اگر قرار به تغییر کادرفنی باشد، باز هم مربیان ایرانی در اولویت قرار بگیرند.
گزینههای خارجی
عمده منتقدان اسکو که روی برکناری فوری او پافشاری میکنند، از لزوم حضور یک مربی بزرگ خارجی روی نیمکت تیم ملی حرف میزنند. این باز ایده بهتری است، اما خوشحال میشویم اگر گزینههای مصداقی و عینی دوستان را بشناسیم. آنها دقیقا باید اسم ببرند که کدام مربی مدنظرشان است. یکسری گزینه بسیار مشهور داریم که حضورشان در ایران به رؤیا میماند. اسمیترین آنها زینالدین زیدان است که به قول مازیار ناظمی زمانی قرار بود با او طلوع کنیم! آیا زیزو به ایران میآید؟ جنارو گتوزو و آندرا پیرلو هم یکی، دو سطح پایینتر هستند که هم گران از آب در میآیند و هم معلوم نیست برای کار به کشوری شبیه ایران بیایند. گزینههای منطقیتری هم در دسترس هستند، مثل لورن بلان که در آستانه اخراج از الریان قطر است. فرض کنید او به ایران بیاید؛ بعد همین رفقا ایراد نخواهند گرفت که سرمربی اخراجی تیم دهم لیگ قطر که چپ و راست هم به پرسپولیس میباخته چرا باید روی نیمکت تیم ملی بنشیند؟ نونو اسپیریتو، سرمربی اسبق و موفق ولورهمپتون هم میتواند یکی از گزینههای دیگر باشد، هرچند تجربه اخیر او در تاتنهام وحشتناک بود. بهطور کلی در بحث جذب مربی خارجی، اولا باید ببینیم بعد از کلاهبرداری بزرگ مارک ویلموتس بودجه کافی برای جذب او داریم یا نه. 2 میلیون یورو با قرض از تامین اجتماعی بهطور نقدی به ویلموتس پرداخت شده و بهاحتمال زیاد باید چند میلیون یورو هم غرامت به او بدهیم. ثانیا تا آخر دنیا این هراس با ما وجود خواهد داشت که مبادا یکی از این اسمهای بزرگ و وسوسهکننده، مثل مربی بلژیکی شیاد و فرصتطلب از آب در بیاید. به هر حال خود ویلموتس هم زمانی که به ایران آمد، آب از لب و لوچه همه راه افتاده بود. او کارنامه خوبی داشت، اما کسی نمیدانست چه خوابی برایمان دیده است! خلاصه وسط این همه تخریب سرمربی تیم ملی، بد نیست اگر اسم گزینههای مدنظرتان را به زبان بیاورید؛ البته به شرط اینکه با منطق و حقیقت موجود در فوتبال ایران سازگار باشد. اسکو را بیرون کنید، اما قبلش چاله را بکنید.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.