طارمی؛ چاقو روی پنیر و سنگ
مهدی طارمی خیلی وقت قبل از آن که آن طور با یک جهش بلند و با پای مخالف گل سوم را بزند، طعن و ناامیدی آنها را تحمل کرده بود، آنهایی که بعد موقعیتهای نیمه اول قلب را در مشت گرفته و آن را از حرص فشار میدادند.
این داستان همیشگی آنها با طارمی بوده است. ستارهای که در حرص دادن و خوشحال کردن مضایقه نمیکند. از بازی سپاهان و آن دو پنالتی و آن ریسک عجیب روی گل اول و رفتار عجیبتر روی گل دوم گرفته تا همه بازیهایی که او تک گل بردش را زده اما طرفداران تیمش را کشانده تا مرز جنون ازبس که ضربههایش برگشته و تور را لمس نکرده. البته، طارمی همیشه پرتلاش و تکنیکی و مخلص بازی میکند و به همین دلیل هم هست که از نوک حمله تیم برانکو جنب نخواهد خورد.
وقتی با فوتبالیها درباره طارمی حرف میزنی، نکتههای جالبی می گویند. مثلاً رضا عنایتی که فکر میکند مشکل طارمی در رویارویهاست، این که نمیتواند چشم در چشم گلر، کار را تمام کند. با ادموند بزیک که حرف میزنیم؛ حرفش تحسین مهاجم پرسپولیس است. این که کسی در فوتبال ایران نیست که به اندازه طارمی استارت بزند و در موقعیت گل قرار بگیرد. او میگوید هدر رفن توپها را باید به خلق موقعیتها بخشید چون در اکثر مواقع بدون طارمی موقعیتی هم نیست...
اما این وسط چه میشود که نیمه اول چنان به پایانی چنین ختم میشود؟ یعنی چطور 4-5 موقعیت آسان هدر رفته، تبدیل میشود به دو گل سخت؛ آن هم در شدیدترین فشار ممکن، وقتی که یک سهل انگاری دیگر میتواند سرنوشت یک سال تیم را در رقابتهای آسیایی تغییر بدهد. آخر این آدم سهل انگار، چه ربطی دارد به آن مهاجم طلایی دقایق پایانی که اسماعیل مطر دربارهاش بگوید: در هر دو نیمه شگفت زدهام کرد؟
اگر کمی نزدیکتر باشد به پرسپولیس و این بچهها، از موضوع کمبود تمرکزشان عجب نخواهید کرد که؛ شاید خیلی سخت باشد در اوج جوانی آدم بی تفاوت و بی علاقه به دنیا و مافیها فقط به فوتبال فکر کند.آنها توی این شرایط، تازه ستارگی، باید که کمی هم درگیر چیزهایی باشند که دوری از آنها فقط در حرف آسان است و البته عملیاتی هم نیست که اگر بود همه پدیدهها، ستارههای آینده بودند. اما با همه این حرفها، فرق یک مهاجم معمولی با کسی که قرار است فرشاد پیوس یا علی دایی دوره خودش باشد، چیزی جز تمرکز نیست. تمرینی که ناخودآگاه یک فوتبالیست را به قدرتی میرساند که فتح هر دروازهای را آسان میکند.
پس فاصله آن نیمه اول سهل انگار تا نیمه دوم شگفت انگیز، چیزی جز ناخودآگاه متمرکز یک مهاجم نیست. ناخودآگاهی که اگر شما صاحب نسخه مسی – رونالدویی آن باشید، بزرگترین در دنیا هستید. ناخودآگاه زیر فشار نیمه دوم مهدی طارمی که بدن او را در جایی که باید فرود آورد تا توپ با یک ضربه ماهرانه به گل سرنوشت سار بازی تبدیل شود.
ما همیشه این مهدی طارمی را میخواهیم، یا حداقل دوست داریم آن ورژن نیمه اولی زیاد برای هواخوری بیرون نیاید!