این حکایت تقابل طمع و حرص یک بخیل با قناعت و تلاشگری یک حکیم را به تصویر میکشد.
سخن حکیمانه همسر حاتم اصم که تحسین او را واداشت.
تغییر دیدگاه با تغییر شرایط: داستان مردی که نظرش درباره پنیر با توجه به دسترسیاش تغییر میکند
دعایی که حاکم را نشانه گرفت
حکایتی پندآموز در مورد فروتنی و جایگاه واقعی انسان!
هوش و ذکاوت در برابر فریبکاری: داستان پسری باهوش را روایت میکند که با زیرکی، فریب خیاط را خنثی میکند.
سلطان محمود و مرد احمقی که او را به چالش کشید.
رشوه برای تغییر نظم: حکایتی از اخلاق و قدرت
بهلول و مسجدی که به نامش شد: طعنه ای به ریاکاری در انجام کار خیر!
حکایت خواجهای که غلامش را با طعامهایی که تهیه میکرد، امیدوار به رهایی کرد، اما سرنوشت چیز دیگری رقم زد.